دانشگاه شهید چمران اهوازپژوهش های نثر و نظم فارسی2676-577241020200822Zafarnameh Margin, an Authentic Manuscript of Shahnamehحاشیهی ظفرنامه، دستنویسی معتبر از شاهنامه11401640710.22055/jrp.2019.16407FAخلیلکهریزیدانشآموخته دکتری زبان و ادبیات فارسیJournal Article20200702Ferdowsi's <em>Shahnameh</em> has been written in the margins of two manuscripts of Hamadollah Mostowfi's <em>Zafarnameh</em>. The first edition, dated back to 807 AH can be found in the British Library in London, and the second, dated 808 AH, was in the Museum of Islamic and Turkish Art in Istanbul. The version dated 807 was published in Tehran in 1998 and it was found relatively important in the context of <em>Shahnameh</em>; in particular, the intellectuals considered the margin of <em>Zafarnameh</em> dated 807 to be the same version that Hamadollah Mostowfi corrected between 714 and 720. However, this manuscript has not been seriously studied and evaluated so far. Therefore, in this article, we examined the preface of <em>Shahnameh </em>in this manuscript and measured it with the correction of Dr. Khaleghi Motlagh in order to determine its relative validity based on this scope of study. This manuscript is in almost good condition in terms of recording verses, and the number of added verses is not very large; in such a way that the preface is 209 verses in the corrected <em>Shahnameh</em> of editor, Dr. Khaleghi Motlagh and 222 verses in the margin of <em>Zafarnameh</em>. In terms of vocabulary recording, the situation of this manuscript in this section is appropriate and desirable, and its difference with the corrected <em>Shahnameh </em>of the editor, Khalegh Motlagh is not great. The manuscripts are not in good condition and they are very clumsy; in such a way that in addition to the back and forth verses in front of and behind the headlines, the headline of praise of Mahmoud includes the praise of Amirak Mansour and the headline of the kingdom of Kiomars contains the praise of Mahmoud. Ignoring a few such mistakes and the occasional inaccuracies of the scribe in punctuation, the margin of <em>Zafarnameh </em>can be considered as a clean and reliable version of <em>Shahnameh</em> that should be paid more attention in the textual research of <em>Shahnameh</em>.در حاشیهی دو نسخه از ظفرنامهی حمداللّه مستوفی شاهنامهی فردوسی کتابت شده است. نسخهی نخست به تاریخ کتابت 807 قمری در کتابخانهی بریتانیا در لندن و دوم که در سال 808 قمری کتابت شده، در موزهی هنر اسلامی و ترک استانبول نگهداری میشود. نسخهی مورَّخ 807 در سال 1377 خورشیدی در تهران چاپ عکسی شد و اهمیّتی نسبی در متنشناسی شاهنامه یافت؛ مخصوصاً که پژوهشگران حاشیهی ظفرنامهی مورَّخ 807 را همان نسخهای دانستند که حمداللّه مستوفی در فاصلهی سالهای 714 تا 720 تصحیح کرده است. با این حال، تا کنون این دستنویس مورد بررسی و ارزیابی جدّی قرار نگرفته است. از همین روی، ما در این جستار دیباچهی شاهنامه را در این دستنویس بررسی کردیم و با تصحیحِ دکتر خالقی مطلق سنجیدیم تا اعتبارِ نسبی آن، بر اساسِ این محدودهی بررسی، مشخص شود. این دستنویس از نظر ضبطِ ابیات در وضعیّت تقریباً مطلوبی قرار دارد و تعدادِ بیتهای برافزودهی آن خیلی زیاد نیست؛ به شکلی که دیباچه در شاهنامهی مصحَّح دکتر خالقی مطلق 209 بیت و در حاشیهی ظفرنامه 222 بیت است. از نظر ضبطِ واژهها نیز وضعیتِ این دستنویس در این بخش مناسب و مطلوب است و اختلاف آن با شاهنامهی مصحَّح خالقی مطلق زیاد نیست. سرنویسها در این دستنویس وضعیّت مناسبی ندارند و بسیار آشفتهاند؛ به شکلی که علاوه بر پس و پیش شدنِ ابیاتی در پیش و پسِ سرنویسها، سرنویس ستایشِ محمود دربردارندهی ستایشِ امیرک منصور و سرنویسِ پادشاهی کیومرث دربرگیرندهی مدح محمود است. با چشمپوشی از خطاهای اندکی از این دست و سهوهای گهگاهی کاتب در نقطهگذاری، میتوان حاشیهی ظفرنامه را نسخهای پاکیزه و مورد اعتماد از شاهنامه دانست که بایسته است در پژوهشهای متنشناختی شاهنامه بیشتر به آن توجّه شود.دانشگاه شهید چمران اهوازپژوهش های نثر و نظم فارسی2676-577241020200822Visual Storytelling: A Comparative Study of Iranian Visual Arts and Comic Stripsروایتِ تصویری؛ مقایسهی تطبیقی هنرهای تصویری ایران و کمیک استریپ (داستان مصوّر دنبالهدار)41731576910.22055/jrp.2020.15769FAفاطمهماهواناستادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20200603A story can be expressed both through text and images. If the story is expressed with images, then it is called a comic strip. By comic strip is meant a sequence of drawings that mostly include text or captions. Although, in western art, the comic strip is not very old, yet its origin can be found in cave paintings and ancient Egypt paintings. This article studies Persian paintings to show that the comic strip can be found in this kind of painting as well. To this aim it investigates the similarities and differences between comic strips and Persian paintings. The hypothesis is that Persian paintings and comic strips are similar in their type of storytelling but different in their methods of illustration. The methodology is a study on some Persian miniatures, looking at changes through historical periods.روایت داستانی میتواند هم با زبان متن و هم با زبان تصویر بازگو شود. اگر روایت با زبان تصویر بیان شود به آن «کمیک استریپ» یا «داستان مصوّر دنبالهدار» میگویند. کمیک استریپ یکی از شیوهای بیان بصری است که یک روایت یا داستان را با زبان تصویر بازگو و از طریق سلسله تصاویر مخاطب را با خود همراه میکند. این شیوۀ بیان، بر توالیِ تصاویر تمرکز دارد و گاه با همراه کردن جملاتی در کنار تصویر بر وضوح و روشنی روایت میافزاید. گرچه کمیک استریپ در هنر غرب عمر چندانی ندارد، امّا ریشههای آن را در دیوارنگاری غارها و نقّاشیهای مصر باستان میتوان جست. این شیوۀ روایت تصویری در هنرهای تصویری اعم از نگارههای نسخ خطی و نمونههای کهنتر آن نظیر دیوارنگارهها و سنگ-نگارهها به خوبی قابل بازیابی است. پژوهش حاضر برآن است تا با رویکردی تطبیقی، وجوه مشابهت روایت در هنرهای تصویری ایران و کمیک استریپ را بازنماید. پرسش پژوهش این است که هنرهای تصویری ایران و کمیک استریپ چه شباهتها و تفاوتهایی با هم دارند؟ فرضیۀ تحقیق هنرهای تصویری ایرانی و کمیک استریپ را به لحاظ شیوۀ روایی به هم شبیه، امّا شیوۀ تصویرگری را در آنها متفاوت میداند. برای آزمودن فرضیه به این روش عمل میکنیم که نگارهها را بر اساس سیر تاریخی بررسی و شاخصهها و شباهتهای آن با کمیک استریپ را تحلیل میکنیم. اهمیّت و ضرورت چنین پژوهشهایی در آن است که ضمن معرّفی قابلیّتهای تصویری ویژۀ هنرهای تصویری، از این قابلیّتها در راستای جهانی شدن هنر ایرانی بهره میگیرد.دانشگاه شهید چمران اهوازپژوهش های نثر و نظم فارسی2676-577241020200921From Akār to Cogor: Phonetic Journey of a Word from Pahlavi to Shushtari Dialectاز اَکار تا عُگُر: سفر آوایی ِیک واژه از زبان ِپهلوی تا گویش ِشوشتری75861574310.22055/jrp.2020.32896.1022FAمهدیکدخدای طراحیزبان و ادبیات فارسی، ادبیات و علوم انسانی، پیام نور، ایرانمهدیمرادیدانش آموخته کارشناسی ارشد آموزش انگلیسیJournal Article20200309The trace of Pahlavi words can be found in different dialects of Iran. According to some researchers’ studies, Shushtari, as one of the south-western dialects, has some Pahlavi words. This study aims to investigate the morphological structure of Akār, as a Pahlavi word that shifts to cogor, in Shushtari dialect. This article attempts to study the sound shift of “hamzeh” as a glottal consonant to "ع" as a pharyngal consonant is considered. The result of study showed that the initial “Hamzeh” in some Shushtari words is changed to pharyngeal consonant of "ع" based on dissimilation process. In this descriptive-analytical study, required data is collected by referring to library on one hand, and interview with old people and some uneducated persons, Speaking Shushtari as aboriginal speakers. Aiming to reliable findings, recording the sample sentences of Shushtari dialect and evaluating them with reliable sources is done, too. The oldness of usage of Akār is also investigated in a text related to the first days of Islam, establishing in, Iran with referring to an old translation of Holy Quran, named Ghoran- e- Ghods.رد پارهای از واژگان زبان پهلوی در گویشهای مناطق مختلف ایران دیده میشود. در گویش شوشتری، که یکی از گویشهای حوزهی جنوب غربی ایران است، واژگانی از پهلوی دیده میشود که پیش از این پژوهشگرانی بعضی از این واژگان را رصد نموده و به آنها پرداختهاند. در این پژوهش، کوشش شدهاست با بررسی ساختار صرفی واژهی پهلوی «اَکار» و تبدیل آن به «عُگُر» در گویش شوشتری تحول آوایی صامت چاکنایی «همزه» به صامت حلقی «ع» مورد بررسی قرار گیرد. نتیجه این پژوهش نشان داد همزهی آغازین بعضی واژگان گاه در گویش شوشتری به صامت حلقی «ع» ابدال میگردد. در این پژوهش که به شیوهی توصیفی- تحلیلی انجام شده، جمعآوری دادهها به صورت میدانی و کتابخانهای انجام شدهاست. اگرچه یکی از نگارندگان، خود، گویشور این گویش است، در این پژوهش، شیوهی تلفظ واژگان در گفت و گو با سالخوردگان و افراد بیسواد ثبت شده و با مراجعه به منابع معتبر، سعی شدهاست درستی آنها مورد تأیید قرار گیرد. همچنین، با استناد به ترجمهای کهن از قرآن مجید موسوم به «قرآن قدس»، پیشینهی کاربرد واژهی «اَکار» در متنی از نخستین روزگاران استقرار اسلام در ایران نشان داده شدهاست.دانشگاه شهید چمران اهوازپژوهش های نثر و نظم فارسی2676-577241020200822Analysis of The Similarities Between Watwat’s Poetry with Anvari and Other Poets in the Domain of Form and Thematic Contentبررسی شباهتهای شعر وطواط با انوری و دیگر سخنوران در دو حوزة لفظ و معنی871101640810.22055/jrp.2021.32568.1017FAمحمداحمدیمربی رشتة ارتباطات میانفرهنگی دانشگاه ریکیو، توکیو، ژاپن0000-0001-8911-7608ساراسعیدیاستادیار دانشگاه مطالعات خارجی توکیو، توکیو، ژاپن0000-0002-0535-1868Journal Article20200209Rashid-Al-Din Watwat is among those poets whose poetic pedagogy especially in composing qaṣīdah is strongly influenced by Awhad Al-Din Anvari. Although we can trace the impact of other poets such as Farokhi, Suzani, Moezzi, Sanā'ī and above all Zahir Al-Din Faryabi in his poetry, but the influence of Anvari’s qaṣīdahs on his poetry is like the impact of Ḵᵛāju’s ghazals on Hafez with only one difference and that is Watwat’s insufficiency in creativity and innovation. This paper not only highlights Watwat’s tendency to loan form and content from his predecessors and contemporary poets particularly from Anvari, but also will provide valuable information about the Anvari’s impact on Watwat’s poetry which have been studied under two board categories: 1. similar verses with the same meter and rhythm and 2. similar verses with the different meter and rhythm and minor divisions of it. The result of this paper will demonstrate which poets have influenced Watwat most in his poetry and which of them are particularly important in forming his poetic framework.رشیدالدین وطواط از جمله شاعرانی است که در بوطیقای شعری خود علیالخصوص در سرودن قصیده بیتردید تحت تأثیر اوحدالدین انوری بوده است. اگرچه در شعر وی ردپای دیگر شاعرانی چون فرخی، سوزنی، معزی، سنائی و از همه مهمتر ظهیرالدین فاریابی دیده میشود، امّا تأثیر قصاید انوری بر قصاید وطواط همچون تأثیر غزل خواجو بر غزل حافظ است با این تفاوت که وطواط در قصاید خود آن ابتکار و نوآوری حافظ را نداشته و اغلب دستاندازی او در حوزة لفظ و معنی نه تنها رسم و بدعتی نو به جای نگذاشته، بلکه گاه صورت اولیة سرودة انوری را ارجح و افضل باقی گذاشته است. در این تحقیق ابتدا عادت معهود و شیوة مرسوم وطواط در وام گرفتن و استقراض لفظ و معنی از شعرای متقدم و همعهد او بررسی و نفوذ هر یک بر شعر وی ارزیابی شده، سپس تأثیر شعر انوری به عنوان مهمترین منبع الهام وطواط در سرودن قصیده ذیل 1. ابیات مشابه با وزن و قافیة یکسان و 2. ابیات مشابه با وزن و قافیة متفاوت و زیرمجموعههای کوچکتر آن بررسی شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که رشیدالدین وطواط در اشعار خود به چه شاعرانی نظر داشته و چه شاعرانی بیشترین تأثیر را بر شعر وی داشتهاند.دانشگاه شهید چمران اهوازپژوهش های نثر و نظم فارسی2676-577241020200822A Study on non-material one-time action in "Sage Velgard" and "Se Ghatre Khoon" of Sadegh Hedayatبررسی کنش یک زمانه ی غیر مادی در "سگ ولگرد" و "سه قطره خون" صادق هدایت1111241640910.22055/jrp.2021.30185.1005FAعادلسواعدیگروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات، دانشگاه شهید چمران اهواز0000-0001-6492-928Xنگیننیسیگروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ی ادبیات، دانشگاه شهید چمران اهوازJournal Article20190703Abstract<br />One of the important elements in narration is character, which can be described in two ways: one of them is indirect, which appears in different ways in a text. One of the indirect ways is action that is divided into two types: normal and abnormal. The later is an action in which the character acts against his nature and it happens suddenly.The climax of a story takes place here. THis action is usually accompanied by a practical action. It means that the character does not need any tool to do the action. We called this action material one-time. In studying Sadegh Hedayat works, we understood that this action needs no tool and sometimes there is even no practical action done by the character. This action is a spiritual and emotional moment beyond this world. We called this action non-material one-time. This essay studies this action in two works of Sadegh Hedayat: "Sage Velgard" and "Se Ghatre khoon".چکیده <br />یکی از مهم ترین عناصر روایت، شخصیت است که متناسب با نقش آن در روایت، دو روش مهم برای تعریف و توصیف آن هست؛ یکی از این روشها توصیف غیر مستقیم است که به گونههای مختلفی در متن می آید. یکی از مهم ترین آنها کنش است که به دو دسته ی عادتی و غیر عادتی (یک زمانه) تقسیم می شود. کنش غیر عادتی یک زمانه کنشی است که شخصیت بر خلاف طبیعت وجودی خود و ناگهان انجام می دهد و غالباً نقطهی عطف داستان با انجام پذیرفتن این کنش حاصل می شود. این کنش معمولاً با یک رفتار عملی همراه است؛ یعنی شخصیت برای انجام دادن این کنش به ماده یا ابزار نیاز ندارد؛ نام این کنش را کنش غیر عادتی یا یک زمانه ی مادی نهاده ایم. در بررسی آثار صادق هدایت به این نکته پی بردهایم که این کنش بدون نیاز به هیچ گونه ابزار انجام می شود و در بعضی موارد حتی رفتاری عملی از شخصیت برای انجام دادن این کنش مشاهده نمیشود؛ بلکه معمولاً این کنش لحظهای معنوی و احساسی است که ماوراء جهان ماده صورت می گیرد. نام این کنش را کنش غیر عادتی یا یک زمانه ی غیر مادی نهاده ایم. در این مقاله به بررسی این نوع کنش در دو اثر از صادق هدایت؛ یعنی "سگ ولگرد" و "سه قطره خون" پرداختهایم و شیوه ی به کار بردن و مصداق های آن را آورده ایم.دانشگاه شهید چمران اهوازپژوهش های نثر و نظم فارسی2676-577241020200822Historical symbols (mythology) in ahmadi,s children,s kidsنمادهای کهن الگویی (اسطوره ای) درکودکانه های احمدرضا احمدی1251481641010.22055/jrp.2020.30601.1009FAمجتبیمروجدانشگاه آزاد اسلامی بوشهرمحمودسید صادقیدانشگاه آزاد واحد اسلامی بوشهراحمدحسینی کازرونیدانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهرJournal Article20190807One of the approach that paves the way for critics to scrutinize deeper layers in literature is jungian archetypal critique. Jung analyzes the literary creations by explaining the words used in the work as human collective unconscious symbols. In this respect, some poets and writers unknowingly apply the archetypes that exist in their unconscious. Such schools of thought manifest the bulk of their unconscious ego though myths. Ahmad reza ahmadi, communicates with the unconscious through imagination and illustration. In his work, the surreal school (surrealism) has a special place and makes his childish and imaginative word gets a fantasy and mythical color. Ahmad reza ahmadi, the author of the child and adolescent has used many of the symbols in his work and has examined the use of symbolic vocabulary. Accordingly, in this study, we strive to examine the symbol and myth of the collective and archetypal unconscious from jung’s point of view and then explain and interpret archetypal words taking in to account jungain analytic psychology.از رویکردهایی که راه منتقد را برای بررسی لایههای ژرفتراثر باز میکند، میتوان به نقد کهن الگویی یونگ اشاره کرد. یونگ با تبیین واژههای به کار رفته در اثر در جایگاه نمادهای ناخودآگاه جمعی انسان، به تحلیل و بررسی آفرینشهای ادبی میپردازد. برخی شاعران و نویسندگان بی آن که خود بدانند این کهن الگوها را که در ناخودآگاه آن-ها وجود دارد به کار می گیرند. این دسته از(شاعران و نویسندگان) قسمت عمده ای از ضمیر ناخودآگاه خود را از طریق اسطورهها جلوهگر میسازند. کودکانههای احمدی این ظرفیت را دارند که با رویکرد کهن الگویی مبتنی بر آرای یونگ به نقد و بررسی آنها پرداخته شود. در این پژوهش سعی شده است تا کودکانههای احمد رضا احمدی با رویکرد کهن الگویی یونگ بررسی شود. عناصر نمادین و کهن الگویی (نمادهای کهن الگویی) نیز بررسی و تحلیل گردیده است. یافتههای پژوهش نشان میدهدازمیان انگاره های کهن الگویی (موقعیت،شخصیت ونماد) بیشتر با دستهی سوم مواجهیم.دانشگاه شهید چمران اهوازپژوهش های نثر و نظم فارسی2676-577241020200822Understanding the manuscript of poems (Bahr-e-masjoor ،Manshoor-e- shahi، Moravvej-ol-asvagh and Mohayyej-ol-ashvagh from Abdi beyg)معرفی، بررسی و تحلیل نسخ خطی چهار منظومۀ (بحرمسجور، منشور شاهی، مروّجالاسواق و مهیّج-الاشواق) از عبدیبیگ شیرازی1491791641110.22055/jrp.2021.34680.1034FAعلیشهسواریعضو هیات علمی دانشگاه ازاد اسلامی تهران مرکزJournal Article20191009Abstract<br />Khajeh Zein ol-Abedin, Ali ebn- e- Abdul Momen- e- Shirazi<br />He is one of the 10th century AH historians and poets.The poem has been used in his poetry. The editing is capable. 3 Khamseh have been imitating the Haft Orang-e- Jami following the Nezami and Bostan-e- Khial، Bostan-e- Saadi and haft Khazaen-al-malakoot.It has a great influence on prose and poems(arrengment)<br />Some of them are still unknown or not have been corrected<br />And since he has been accountant in king Tahmasb’s court for forty years, his poetry contains important information at this point in our country's history.<br />The poetry of him has become a new type of poetry.<br />And the obligatory scientific caution can be said that the title of the poem (educational, propaganda) is appropriate. His Khazaen-al-malakoot has seven sections of treasury.Three have been identified so far, but none of their systems have been corrected.<br />And because he fears that every moment of a manuscript will be destroyed by a disaster,it shoud be in rush and this is essential to correcting of this manuscriptچکیده: خواجه زینالعابدینعلیبنعبدالمؤمن شیرازی، از شاعران مورخ و مستوفیان سدۀ دهم هجری است او از دو تخلص نویدی و عبدی درشعرش استفاده کرده و درنظیرهپردازی تواناست، سه خمسه به تبع نظامی و بوستان خیال را به پیروی از بوستان سعدی و هفت مثنویِ خزائن الملکوت را به تقلید از هفت اورنگ جامی سرودهاست و دارای آثار فراوانی به نظم و نثر است که هنوز تعدادی از آنها ناشناخته مانده و یا تصحیح نشدهاند، و چون 40 سال در دربار شاه تهماسب مستوفی بوده-است شعرش حاوی مطالب مهمی در این برهه از تاریخ کشورمان است، شعر او را در این مثنویها باید یک نوعِ جدید از انواع شعرتلقیکرد و با احتیاط واجبِ علمی میتوانگفت که عنوان شعرِ تعلیمی، تبلیغی برای آن مناسب باشد، خزائنالملکوت او دارای هفت بخش یا خزانه است و تا کنون سه نسخه از آن شناسایی شده ولی هیچکدام از منظومههای آن تصحیح نشدهاند و چون بیم از آن است که هر لحظه یک نسخۀ خطی در اثرِحادثهای و یا سهل انگاری از بین برود، تعجیل درتصحیح این نسخ، موجّه و ضروری است.دانشگاه شهید چمران اهوازپژوهش های نثر و نظم فارسی2676-577241020200822Critique and Study of the Arabic Translation of the Masnavi (Fourth Book) based on Catford's Theory(Case Study Translated by Ali Abbas Zalikheh)نقد و بررسی ترجمه ی عربی مثنوی (دفتر چهارم) بر اساس نظریه کتفورد (مطالعه موردی ترجمه علی عباس زلیخه)1812001641210.22055/jrp.2021.33632.1027FAناهیدایازیدانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزیJRP-2005-1027 (R1)سیمینولویزبان و ادبیات عرب ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزیJournal Article20200517Translation is the understanding and interpretation of words, the meanings and concepts of the source language and their translation into the target language. It is possible to critique these models. In this study, we aim to critique and analyze the translation of Mathnawi by Ali Abbas Zalikh (Fourth Book) based on the evaluation criteria of translation in Catford's Theory as a Theoretical Research Framework. Proposes criteria (degree of translation, grammatical order, linguistic levels required in translation), and devotes most of its analysis to categories (structural, class, unit, civil). The findings of the study show that in most of the cases Zlıkeh's translation has been based on the criteria of Catford's theory. In this study, we try to investigate some of the shortcomings of this translation and its influencing factors. Inadequate fluency in English translator, inaccuracies in reading words and phrases, words that are identical in writing and reading, and in meaning, not recognizing the subject of the verb, not paying attention to the punctuation in the original text.ترجمه درک و تفسیر واژگان، معانی و مفاهیم زبان مبدأ و برگرداندن آنها به زبان مقصد است. الگوهای متفاوتی که از سوی نظریه پردازان ترجمه ارائه شده است به عنوان معیاری مناسب برای بخش ترجمه به کار می رود، میزان مقبولیت یک اثر ادبی زمانی مشخص می گردد که طبق این مدل ها نقد و بررسی گردد. در این پژوهش برآنیم تا بر اساس معیار های ارزیابی ترجمه در نظریه کتفورد به عنوان چارچوب نظری تحقیق به روش توصیفی تحلیلی به نقد و بررسی ترجمه ی مثنوی علی عباس زلیخه (دفتر چهارم) در بخش های واژگانی، دستوری، حذف و اضافه بپردازیم. کتفورد انواع بسیار گسترده ای از ترجمه را بر اساس سه معیار( میزان ترجمه، ترتیب دستوری، سطوح زبانی لازم در ترجمه ) پیشنهاد می کند، و عمده تحلیل خود را به دگرگونی های مقوله( ساختاری، طبقه ای، واحد، درون نظامی ) اختصاص می دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که زلیخه در ترجمه اش در بیشتر موارد بر اساس معیارهای نظریه کتفورد عمل نموده است. همچنین مترجم بدون توجه به سبک مولانا، سبک شعری وی را تغییر داده است. از حیث انسجام هم، مترجم به دلیل ترجمه ی تحت اللفظی مقصود مولانا را بازنتابیده ودر برخی موارد به ترجمه ای نامفهوم دست زده است وانسجام و پیوستگی متن را از بین برده است.دانشگاه شهید چمران اهوازپژوهش های نثر و نظم فارسی2676-577241020200822Study of the Relations between Physician and Patient in Persian Literature Regular Textsبررسی و تحلیل روابط و مناسبات میان طبیب و بیمار در متون نظم ادب پارسی2012251641310.22055/jrp.2020.32564.1016FAسیده فائزهدهقان طزرجانیگروه عمومی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، یزد، ایرانمریم الساداتاسعدی فیروزآبادیگروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور مرکز مهریز، یزد، ایرانیدالهشکیبافرگروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور واحد اردکان، یزد، ایرانJournal Article20200209Some sciences have been spoken about in Persian literature. One of those sciences is medicine, which has been talked about in various ways in these texts. Librarians and physicians have had a deep relationship with each other for a long time. Studying the poems of such famous poets of the past as Rumi, Saadi, Nezami, Ferdowsi, etc. as well as the poems of modern writers such as Shahriar and Parvin Etesami, we find out that the literary man have recounted many of the issues and relations between patients and physicians implicitly or explicitly in their tales, stories and poems. Patients will enjoy reading such literature as they will understand how to behave towards their physician. Physicians will also take benefit from these texts as they will read about truthful service to the people. The results of this descriptive-analytical research, which used library method to collect data, suggest that many of the issues raised by poets are approved and recommended by scholars in terms of medical ethics.در متون ادب فارسی از برخی علوم سخن به میان آمده است. یکی از آن علوم، علم طب است که در متون ادبی به انحاء مختلف از آن سخن رانده شده است. ادیبان و طبیبان از دیرباز تا کنون پیوند عمیقی با یکدیگر داشتهاند. با مطالعهی اشعار شاعران پرآوازهای چون مولانا، سعدی، نظامی، فردوسی و ...که در عصر گذشته میزیستهاند، نیز تورّق دیوان شاعران عصر جدید چون شهریار و پروین اعتصامی، درمییابیم که اهل ادب، با استفاده از طبع شاعرانهی خود، بسیاری از مسائل و مناسبات میان طبیب و بیمار را گاه تلویحـاً در قالب حکایت و داستان و گاه با زبان صریح بازگو کردهاند. مطالعهی این مطالب هم برای بیماران سودمند است تا بدانند در مقابل درمانگر خود چگونه باید رفتار کنند و هم طبیبان را بایسته است تا با در نظر گرفتن آنها، در خدمت صادقانه به خلق، هر چه بیشتر کامروا گردند. نتایج این پژوهش که به شیوة توصیفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانهای صورت پذیرفته، بیانگر آن است که نحوۀ ارتباط صحیح میان بیمار و طبیب که نتیجۀ مستقیمی در روند درمان دارد، مورد توجه شاعران ایران زمین بوده است. همچنین بسیاری از موارد مطرح شده از سوی شعرا، از نظر اخلاق پزشکی نیز، مورد تأیید و توصیه صاحبنظران است.دانشگاه شهید چمران اهوازپژوهش های نثر و نظم فارسی2676-577241020200822Mystical tendencies of Ahmad Aziziبررسی تمایلات عارفانهی احمد عزیزی2272481641410.22055/jrp.2019.16414FAپروینگلی زادهدانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهوازسمیهشرونیدانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهوازJournal Article20200601<strong>Abstract:</strong><br />Ahmad Azizi is one of famous poets of recent decades and his poetry is remarkable in many aspects. What has been discussed in this research is his mystical thoughts. The collection of mystical terms and Qur'anic verses in general, Ahmad Azizi's mystical look to the world, is the basis of our research. The traces of mystical poets such as Sanai, Attar, Maulana and Hafez are clearly seen in his poems, and as if all the mysterious experiences of classical poets from the fifth century up to now occur in Azizi's poetry. He sometimes expresses deep mystical concepts using elements of nature to make them meaningful and understandable to the audience. The study of Azizi's poems showed that he, with his deep knowledge of religion, referred to all the mystical components and, as if he was an old wise man, he tried to teach beginners. The tendency of Aziz's style to spirituality and Islamic mysticism with a new form of Masnavi is unique in contemporary poetry. It can be said that in the poetry of Azizi, the traces of most of the mystical schools from Islamic mysticism to Hinduism and Buddhism and the Eastern schools are seen. In this way, he appears to be Sepehri's emulator, with the difference that he has used Masnavi's template to express his own mystical thoughts.<br /><strong>Keywords</strong>: mysticism, absorption ,discripyion, contemporary poetry, Ahmad Azizi احمد عزیزی از شاعران صاحب سبک دهههای اخیر است و شعر او از جنبههای مختلف قابل توجّه است. آنچه در این پژوهش موضوع بحث قرار گرفته است، اندیشههای عرفانی اوست. جمعآوری اصطلاحات عرفانی و آیات قرآنی و به طور کلی نگاه عرفانی احمد عزیزی به جهان، اساس پژوهش ماست. ردپای شاعران عارفمسلکی چون سنایی، عطار، مولانا و حافظ به وضوح در شعر او دیده میشود و گویی که تمام تجربیّات عارفانهی شاعران کلاسیک از قرن پنج تا کنون، یکباره در شعر عزیزی سر بر میآورد. او گاهی مفاهیم عمیق عرفانی را با استفاده از عناصر طبیعت بیان میکند تا آنها را برای مخاطب ملموس و قابل فهم کند. مطالعهی اشعار عزیزی نشان میدهد که او با شناخت عمیق خود نسبت به دین به بیشتر مؤلفههای عرفانی اشاره کرده و گویی مانند یک پیر و مراد والامقام به آموزش سالکان مبتدی میپردازد. تمایل سبک عزیزی به معنویّت و عرفان اسلامی با فرم جدیدی از مثنوی، میتوان گفت که در شعر معاصر بینظیر است. در این پژوهش که بر اساس روش کتابخانهای و شیوه تحلیلی- توصیفی به تبیین مؤلفههای عرفانی در آثار عزیزی پرداختهایم؛ هدف ما شناخت و تحلیل نگرشها و دیدگاههای عرفانی ایشان است. در حقیقت بر آنیم تا جنبهای از سبک منحصر به فرد این شاعرای توانای ادب معاصر را نشان دهیم.دانشگاه شهید چمران اهوازپژوهش های نثر و نظم فارسی2676-577241020200822Jesus' references, the most important motif of Divan Khaghaniاشارات عیسوی مهمترین موتیف تلمیحی دیوان خاقانی2492711641510.22055/jrp.2020.30076.1004FAاکبرحیدریاندانشگاه فردوسی مشهد. دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی0000000197332033Journal Article20190624Abstract<br />The poetic use of the Jesus terms and the holy name of Jesus Christ (PBUH) and Mary (PBUH) is seen somehow more than other prophet in Khaghani's poems, which can be considered as the most important and the most fundamental motif and theme of the allusion in the works of Khaghani (= Divan, Mensha-at, and Khatm-Al-Gharaeb). Khghani, using the story and life of Jesus (PBUH), has explained and interpreted his poetry aims and concepts in various fields.<br />In this research, the purpose is to examine khaghani’s device as a repetitive theme and element. Therefore, first we will repeat the concept of motif and theme, and then we will continue the theme in the use of Jesus references in Khaghani's poetry to make a conclusion that Khaghani has used different angles of the story of Jesus (PBUH) as a tool for the interpretation of themes.<br />ظ ظ ظ ظ ظ ظچکیده<br />کاربرد شاعرانۀ اصطلاحات عیسوی و سود جُستن از نام مبارک حضرت عیسی (ع) و مریم (س) به جهاتی بیشتر از سایر پیامبران، در اشعار خاقانی دیده میشود که این کاربرد شاعرانه را میتوان اساسیترین و مهمترین مویتف و بنمایۀ تلمیحاتِ مجموعۀ آثار خاقانی (دیوان، منشآت و ختمالغرائب)، بهحساب آورد. خاقانی با بهرهگیری از داستان و سرگذشت عیسی (ع)، مقاصد و مضامین شعری خود را در زمینههای گوناگون تبیین و تعبیر کرده است. در این جُستار هدف بر آن است تا به بررسی این شگرد خاقانی بهعنوان یک بنمایه و عنصر تکرار شونده بپردازیم؛ لذا، ابتدا مفهوم موتیف و بنمایه را بازگو کردهایم و سپس این بنمایه را در کاربرد اشارات عیسوی در شعر خاقانی پی گرفتیم و به این نتیجه رسیدیم که خاقانی برای دستیابی به اغراضی مانند خودستایی، مدح، هجو، توصیف و... از این موتیف تلمیحی بهره یرده است. <br />x x x x x x x x xدانشگاه شهید چمران اهوازپژوهش های نثر و نظم فارسی2676-577241020200822Themes are processed in the poems of Simin Behbahaniخلاقیت طرح و تکنیک دراشعار سیمین بهبهانی2732991641610.22055/jrp.2021.31916.1012FAماهنظری1- دانشیار دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج. کرج. ایران.Journal Article20191212Abstract Most contemporary poets are looking for new space, new forms <br /><br />He has used architectural art, calligraphy, painting, cinema, fiction, and so on <br /><br />she has used architectural art, calligraphy, painting, cinema, fiction, and so on. <br /><br />The poet creates lyrics with a truth-telling statement, sometimes symbolism or romanticism. <br /><br />To extend the semantic fields, illustrations, symbolism, realism He has devoted to writing poetry, writing, cinematic, surprise, scene, dream, dream statement, news reporting, suspension, and more. It deals with writing and writing, writing, cinematic, surprise, scene, dream, dream, dream statement, news reports, suspensions, and more.<br />Which has succeeded in using new designs in much of its structure, the arts, the expression of intentions, and the revealing of the emotional and emotional nodes of contemporary human beings.<br />The purpose of this article is to identify the poems of Simin Behbahani.<br />To make the reader more aware of the art and power of inducing his meanings and illustrations.اغلب شاعران معاصر،درجستجوی فضای تازه،فرم وشکلی نو،تصویرهایی بدیع وخلاقیت هنری ،از طرح وصور گوناگون هنرمعماری ،خطاطی ،نقاشی ،سینمایی ،داستان نویسی و... بهره جستهاند. سیمین بهبهانی شاعر معاصر، چشم اندازی گستردهای از تخیّل،عاطفه ،اندیشه های اجتماعی ،روانشناسانه ،مذهبی ،آیینی و... را توأم بابیان حقیقت گرایی، سمبول گرایی،رمانتیک ،آرمانی وغیره خلق می کند،تا حوزه های معناشناسی،تصویر سازی ، نمادگرایی ،واقع گرایی را گسترشدهد.وی با شگردهای وطرح نامه نگاری ،سفرنامه نویسی ،سینمایی ، غافلگیری ،صحنه آرایی ،بیان خواب ورؤیا ،گزارش خبری،تعلیق ،گزارش نو یسی و... به خلق اشعارش پرداخته که تاحدی زیادی در ساختارشعر، موسیقی کلام، بیان مقاصد وآشکار ساختن گره های روحی وعاطفی انسان معاصر موفق به استفاده از طرح های بدیع گردیده است و در بسیاری از اشعارش همدلی ویگانگی خواننده را با شخصیت های داستانی در اشعارش بر می انگیزد . در این مقاله هدف شناخت شگردهای وطرح های شعر نگاری سیمین بهبهانی است .تا خواننده بیشتر به هنر وقدرت القای معانی وتصویر سازی او پی ببرد.بررسی مذکور به شیوه ی توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است.