از رویکردهایی که راه منتقد را برای بررسی لایههای ژرفتراثر باز میکند، میتوان به نقد کهن الگویی یونگ اشاره کرد. یونگ با تبیین واژههای به کار رفته در اثر در جایگاه نمادهای ناخودآگاه جمعی انسان، به تحلیل و بررسی آفرینشهای ادبی میپردازد. برخی شاعران و نویسندگان بی آن که خود بدانند این کهن الگوها را که در ناخودآگاه آن-ها وجود دارد به کار می گیرند. این دسته از(شاعران و نویسندگان) قسمت عمده ای از ضمیر ناخودآگاه خود را از طریق اسطورهها جلوهگر میسازند. کودکانههای احمدی این ظرفیت را دارند که با رویکرد کهن الگویی مبتنی بر آرای یونگ به نقد و بررسی آنها پرداخته شود. در این پژوهش سعی شده است تا کودکانههای احمد رضا احمدی با رویکرد کهن الگویی یونگ بررسی شود. عناصر نمادین و کهن الگویی (نمادهای کهن الگویی) نیز بررسی و تحلیل گردیده است. یافتههای پژوهش نشان میدهدازمیان انگاره های کهن الگویی (موقعیت،شخصیت ونماد) بیشتر با دستهی سوم مواجهیم.