نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
مدرس و عضو هیات علمی
چکیده
چکیده
به دنبال تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و تغییر نگرش فلسفی انسان در قرن بیستم، تحولات مهمی در عرصة هنر و ادبیات، تحت عنوان پستمدرنیسم شکل گرفت. گسترش این تحولات منجر به تولد و تکامل شگردهای جدیدی در داستاننویسی پستمدرن شد. ازجملة این شگردها میتوان به اتصال کوتاه اشاره کرد. اتصال کوتاه به حضور نویسنده در پیکر شخصیت داستان گفته میشود. داستاننویس با استفاده از تمهیداتی فاصلۀ میان خود، خواننده و متن را کاهش میدهد و در داستان حاضر میشود. این کاهش، فاصلۀ دنیای واقعی و متن را نیز دربرمیگیرد. محمدرضا کاتب در رمان «هیس» نیز با استفاده از شگردهایی خاص با خواننده و شخصیتهای داستان گفتوگو میکند و فرایند نوشتن داستان را برای آنها شرح میدهد. بنابراین خواننده را از انفعال خارج میکند تا در فرایند خلق داستان شرکت کند و به نویسنده و متن نزدیک شود. در پژوهش حاضر تلاش میشود با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی شگردهای اتصال کوتاه در این رمان مورد ارزیابی قرارگیرد. نتایج نشان میدهد محمدرضا کاتب با استفاده از ترفندهایی چون اتصال پارهروایتها، تأکید بر نوشتن داستان، تصنعیسازی دنیای داستان، همحضوری خواننده و شورشگری شخصیتها، اتصالی کوتاه میان جهان ذهنی خود و خواننده ایجاد میکند و او را برای ادامهدادن و تکمیل داستان، وارد دنیای ذهن خود و راویهای داستان مینماید.
کلیدواژهها