نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشگاه خوارزمی تهران
چکیده
چکیده
در برخی از متون تاریخی، مخاطب گاه با داستانهایی برخورد میکند که لبریز از وقایع شگفتانگیز است. در این داستانهای واقعی، زبان به عنوان یک مؤلّفۀ مهم در روایت خرق عادتهای تاریخی وارد عمل میشود و با تکنیکهای رواییِ پیچیده و هنری به باورپذیری آنها کمک میکند. داستان مولود محمد مصطفی(ص) در کتاب تاریخ سیستان یکی از این آثار است که با شگردهای زبان روایی، تولّد پیامبر اسلام(ص) را به یکی از ماندگارترین اثر روایی متون کهن تبدیل کردهاست؛ بهگونهای که خواننده را همزمان به اقناع عقلی و التذاذ روحی نایل میکند. نویسندۀ گمنام این اثر فاخر، چگونه توانسته تاریخ را به داستانی جذاب بدل کند، به گونهای که نقش ابلاغی و بلاغیِ زبان همزمان محقق شدهاست؟ این مقاله برای یافتن پاسخی مناسب، به روش توصیفی- تحلیلی و با تأکید بر نظریههای روایتشناسی و زبانشناسی، آن را بررسی نموده؛ نتایج نشان میدهد، بخش عمدهای از کارکرد بلاغی- ابلاغیِ این اثر به شگردهای پیچیدۀ روایتگری و قدرت زبانی مربوط است. نویسنده با تنوّع بخشیدن به زبان روایی، درآمیختن طرح و روایت، بهرهمندی از روایت نقلی و نمایشی، تغییر مدام کانون روایت، استفاده از شخصیّتهای موثّق تاریخی و مذهبی، بهرهمندی از زبان رواییِ شخصیّتهای اصلی با دیدگاه اوّل شخص، استفاده از دیدگاه رواییِ ضد قهرمان، صداهای قدسی، تنوّع در وجه روایی برای ایجاد زبان عاطفی، گفتوگو و...توانسته به شکل معناداری داستان مولود مصطفی(ص) را زیبا، هنری و باورپذیر نماید.
کلیدواژهها