نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشآموخته دکتری زبان و ادبیات عرب و مدرس گروه عربی دانشگاه شهید چمران اهواز
چکیده
اگرچه نزد عامۀ مردم و حتی برخی از خوانندگان نیمهحرفهای، عنصر توصیف در یک متن روایی بهمنزلۀ نقطۀ ایست و استراحتگاه داستان بهشمار میآید؛ اما حقیقت ایناست که این باور برگرفته از نگاه سنتی به شیوۀ پرداخت این عنصر در بسیاری از داستانهای کلاسیک است که بهجای توصیفات و تصویرسازیهای خلاقانه، بهتوضیح و تفسیر موبهموی یک پدیده، یک موقعیت و یا شخصیتهای داستانی میپرداخت، درحالیکه مقاطع توصیفی در آثار برخی از نویسندگان خوشذوق ونوجوی معاصر کارکردی متنوع یافته و در این راستا آنها رخدادهای داستانی را بهگونهای با توصیف دَرهم تنیدهاند که امکان تفکیک آندو از هم میّسر نیست. پژوهش حاضر در تلاش است که ضمن تحلیل و تبیین این کارکردها، به بررسی و تحلیل چگونگی بهکارگیری آنها در دو داستان کوتاه منتخب از منیرو روانیپور و غاده سمان پرداخته و نتایج حاصله حکایت از آن دارد که اگرچه توصیفات غاده سمان به کارکرد خلاقانۀ آن در سطوح مختلف صناعت، تکنیک و هنر نزدیکتر است، اما رویهمرفته هر دو نویسنده توانستهاند با استمداد از کارکردهای مختلف عنصر توصیف ضمن گسترش این داستانها در هر دو محور افقی و عمودی، اصل و محور داستانشان را بر بهرهگیری هوشمندانه از این عنصر قرار دهند؛ بهگونهای که خواننده فقط با تأمل و اندیشه در این مقاطع میتواند زوایای پنهان داستان و درونمایه آنرا کشف و درک نماید و این در حالیاست که بسیاری از مقاطع توصیفی را میتوان بدون هیچ خللی در سیر روایی داستانهای کلاسیک و سنتی نادیده گرفت و حتی آنها را از ساختار فیزیکی داستان حذف کرد.
کلیدواژهها