1
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی
2
دانشیار دانشگاه کردستان، گروه زبان و ادبیات عربی
10.22055/jrp.2023.40716.1078
چکیده
چکیده
در این پژوهش به بررسی استعاره آسمان در شاهنامه فردوسی پرداخته شده است. استعاره یکی از شگردهای ادبی است که از طریق آن میتوان هم توانش زبانی شاعر را محک زد و هم جهان معرفتی او را در مورد مسئله یا نکتهای دانست. در این پژوهش نشان داده شده است که فردوسی برای اشاره به آسمان از مستعارٌمنههای گوناگونی بهره برده است که نشان از قدرت خلّاقۀ فردوسی در زمینۀ توانش زبانی و آشنایی-زدایانۀ او در امر سرودن دارد همچنین این مستعارٌمنهها، دلالتهای زبانی گوناگونی دارند که برخی از آنها ناظر بر رنگ هستند و اعتقاد قدما را در مورد رنگ آسمان که گاهی سبز، گاهی سیاه و... میدانستند، بیان می-دارد. برخی دیگر از دلالتهای زبانی ناظر بر شکل هستند که گرد بودن آسمان بیشتر مدنظر شاعر بوده و این نکته نیز ناشی از تفکّر و جنبۀ اندیشگانی شاعر دارد که منشأ کردههای آدمی را آسمان میداند که سرانجام نیز بدو باز میگردد. دستهای دیگر از دلالتهای زبانی اشاره بر پوشش و گستردگی دارد که آسمان را (و هر آنچه در آن است) بر زندگی انسانها حاکم و مسلّط یافته است. روش انجام این پژوهش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مطالعات کتابخانهای بوده است.