نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز
چکیده
ازآنجا که پرسشگری یکی از مهمترین مسألههای فلسفه بوده و هست، این مقاله از رهیافت اندیشههای« هایدگر» فیلسوف آلمانی در سدهی بیستم، به بیتی از حافظ نظر انداخته است. مسألهی مهم در این بیت به جای دریافت پاسخ، خودِ پرسشگری است که حافظ آنرا مورد تأکید قرار داده است. متفکّر پرسشگر، به جای پرداختن به هستندهها (موجودات) به هستی، نظر افکنده و موقعیتمندی انسان را مهمترین وجه زیستی وی دانسته است. انسان از آنجا که درجهانبودنِ خود یا ازجهانبودن خود را دریافته، میداند که او تنها مُدرِک یا دریابندهی هستی نیست بلکه مورد ادراک نیز قرار میگیرد. از این روست که به جای باور به فاعل شناسا (سوژه) و ابژه، بر این باور است که او وحدتی است از هر دو؛ درعینحال که هیچیک از آنها هم نیست. انسان به عنوان «دازاینی» است که در جهان حضور دارد و این حضور است که به او هستی اصیل، ارزانی داشته و وی را وا میدارد تا نسبت به هستی حیرت زده، پرسندگی خود را در فرصتِ پدیداری یا نمود، تداوم بخشد.
کلیدواژهها